دنیای واژه ای که نمیدانی
مادر پرنده ایست که می خواند
بر صخره های سنگی طوفانی
مادر ستاره ایست که می رقصد
در آسمان ابری ظلمانی
مادر طراوتیست که می ماند
بر گرمگاه بیشه ی پر مهری
مادر ترانه ایست سرور انگیز
سازی شبیه بیدل و کاشانی
از قصه های سختی تان گفتی
از روزگار قحطی و بی نانی
ما رنج های دائم و هر گاهیم
ما رنج های دائم انسانی
همواره سوز تعزیه در شعری
حالا برای حال من تنها
خورشید سال هاست نمی تابد
با تسلیت بیا به چراغانی
مادر فقط برای تو یک واژه ست
اما برای شاعر غمگینت
دنیا تمام گشته پس از مادر
دنیای واژه ای که نمیدانی
مادر برات قصه ی شیرین است
مادر برات خاطره های دور
اما توان گفتن در من نیست
تکرار شرح حال پریشانی
شعر از : محمد حسین داودی
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: گلاریشاglarisha
[ سه شنبه 5 اسفند 1399 ] [ ] [ محمد حسین داودی ]
[ ]